سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و ابن جریر طبرى در تاریخ خود از عبد الرحمن پسر ابى لیلى فقیه روایت کرده است ، و عبد الرحمن از آنان بود که با پسر اشعث براى جنگ با حجاج برون شد . عبد الرحمن در جمله سخنان خود در برانگیختن مردم به جهاد گفت : روزى که با مردم شام دیدار کردیم ، شنیدم على ( ع ) مى‏فرمود : ] اى مؤمنان آن که بیند ستمى مى‏رانند یا مردم را به منکرى مى‏خوانند و او به دل خود آن را نپسندد ، سالم مانده و گناه نورزیده ، و آن که آن را به زبان انکار کرد ، مزد یافت و از آن که به دل انکار کرد برتر است ، و آن که با شمشیر به انکار برخاست تا کلام خدا بلند و گفتار ستمگران پست گردد ، او کسى است که راه رستگارى را یافت و بر آن ایستاد ، و نور یقین در دلش تافت . [نهج البلاغه]
کل بازدیدها:----89091---
بازدید امروز: ----23-----
بازدید دیروز: ----25-----
مهتاب شب

 

نویسنده: مهتاب
سه شنبه 88/1/11 ساعت 8:47 صبح


دهقان فداکار پیر شده و احتیاج به کمک داره، در تهران مرغا هورمون خوردن خروس
شدن، خروسا مامانی شدن و برای مرغا عشوه میان و ناز میکنن، چوپان دروغگو
عزیز شده و کلی طرفدار داره، شنگول و منگول بزرگ شدن و گرگ شدن، دارا و
سارا رفتن فرانسه کبابی باز کردن، کوکب خانم حوصله مهمون رو نداره و جواب
تلفن رو نمیده، کبری موهاشو مش کرده و تصمیم گرفته دماغشو عمل کنه، روباه
و کلاغ دستشون تو یه کاسست، حسنک گوسفنداشو فروخته و پیکان خرید
ه مسافرکشی می‌کنه، آرش کمانگیر معتاد شده، شیرین، خسرو و فرهاد رو
پیچونده و با دوست پسرش رفته اسکی، رستم و اسفندیار اسباشونو فروختن و
موتور خریدن میرن کیف قاپی
 ...


    نظرات دیگران ( )

  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
  • تو فقط خدا خدا کن
    شعری از سهراب
    داستان ما در این دوران
    دوباره برگشتم
    باز هم خدا
    [عناوین آرشیوشده]

  •  RSS 

  • خانه

  • ارتباط با من
  • درباره من

  • پارسی بلاگ
  • درباره من

  • لوگوی وبلاگ

  • مطالب بایگانی شده

  • لوگوی دوستان من

  • اوقات شرعی

  • اشتراک در وبلاگ

  • وضعیت من در یاهو

  •